نمی دانم روی دور خوبم یا نه. بیخبری بدترین چیز است. تعلیق و آویزان بودن از هیچ.
حالم بد است. به هر سمت زندگیام نگاه میکنم خراب و نیمه ویران است. دهه چهارم زندگیام را شروع کردهام و هنوز هیچ وضعیت باثباتی ندارم. همه چیز گیج و درهم و برهم و پا در هوا. هیچ چیزی به اندازه این زجرآور نیست.
خفه شدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر